سه فیلمی که صاحب هر کسب و کاری باید ببینداین بار می خواهم به شما سه فیلمی را معرفی کنم که صاحب هر کسب و کاری یا هر کار آفرینی حتما باید ببیند، زیرا هیچ وقت به شما نخواهم گفت که راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی یا کار آفرین شدن کار راحتی می باشد، هیچ کاری در دنیا بدون مشکل نمی باشد. کافیست زمانیکه مشکلات برای شما پیش می آیند دیگران برای شما آیه یأس بخوانند یا اینکه به خاطر مشکلات پیش آمده شما هم مانند آدم های معمولی کنار بکشید.

 

در جستجوی خوشبختی – The Pursuit of Happiness

 

در جستجوی خوشبختی

 

این فیلم بر اساس داستان واقعی کریس گاردنر در سال 2006 ساخته شده است، یکی از عالیترین و انگیزش بخشترین فیلم هایی می باشد که تا به حال دیدم

 

نشان می دهد که کریس چگونه برای رسیدن به رویاهای خودش و پسرش می جنگد، حتی کارش به خیابان ها می کشد و از همه بدتر مجبور می شود یک شب را با پسرش در سرویس بهداشتی مترو بگذراند اما بعدها موفق شد به یکی از افراد موفق در آمریکا تبدیل شود، می توانید نام او را در اینترنت جستجو کنید.

 

راکی (Rocky) – صخره

 

راکی

 

فیلم راکی را حتما شما هم دیده اید، فیلمی که سیلوستر استالونه خودش فیلمنامه آن را نوشت و برای اینکه بتواند آن را بسازد سختی بسیاری کشید، همسرش از او طلاق گرفت و حتی مجبور شد سگش را که برایش بسیار عزیز بود بفروشد.

 

اما هرگز پشیمان نشد و آنقدر جستجو کرد تا یک کارگردان موافقت کرد فیلم او را بسازد ولی خودش در آن باز نکند، ولی شرط سیلوستر این بود که باید خودش در آن بازی کند و بالاخره موفق شد.

 

در این فیلم راکی بالبوا با جثه بسیار کوچک برای به دست آوردن کمربند قهرمانی قرار است به نبرد قهرمان شکست ناپذیر دنیا آپولو برود، این فیلم به شما نشان می دهد حتی اگر احتمال موفقیت شما ناچیز می باشد هرگز از مبارزه کردن دست برندارید.

 

دفتر کار – Office Space

 

 

این یک فیلم کمدی مربوط به سال 1999 می باشد که ماجرای کارمندی به نام پیتر گیبسون را روایت می کند، پیتر پس از مدتی متوجه می شود که از کار کردن در یک دفتر کار کوچک و مزخرف برای یک رئیس چندش آور و خرفت بسیار خسته شده است و حالش به هم می خورد.

6 پاسخ

  1. سلام وتشکراقای مبصرفرمیخواهم کسب وکاراینترنتی خودم رااجراکنم ولی دانش واگاهی زیادی ندارم واحتیاج به یک مشاوروپشتیبان فنی ازشروع تارسیدن به موفقیت دارم میخواهم دراین زمینه راهنماییم کنید شغل اصلی من درزمینه املاک وساختمان است کمی هم به وردپرس اشنایی دارم اموزش ان راازشما خریدم.باسپاس ازشما

    1. درود فراوان
      جناب آقای مرادی عزیز، لطفا از طریق تلگرام با ما در ارتباط باشید تا بهترین راهنمایی را دریافت کنید.
      جهت اطلاع از ID اینستاگرام ما به صفحه ارتباط با ما مراجعه فرمایید.

      امیدوارم شاد، موفق و پیروز باشید.

  2. سلام
    دوستی که گرگ وال استریت رو دیدی
    بذار یه تجربه شخصی از بازاریابی اشتباه بهت بگم!
    مهمترین بخش راه اندازی کسب و کار اول بودن نیست،اولین بودن یه بخش خیلی خیلی کوچیک راه اندازی کسب و کاره و دلیل نمیشه چون شما اولین نفری هستین که یک کاری رو راه اندازی کردین پس باید موفق هم بشید!اکثر کسب و کارها نیاز به زمان دارن و خیلیا صبر نمیکنن مثلا همین زود فود رو دقت کنید:
    یکی از دوستانش از انگلیس برمی‌گردد و ایده زودفود را پیشنهاد می‌دهد. ۳ نفر هستند و کم‌کم می‌شوند ۱۰نفر. دار‌و‌ندارشان ۳میلیون تومان بوده که می‌شود سرمایه اولیه‌شان برای راه‌اندازی سایت و تاسیس شرکت و هزینه تبلیغات. سال ۸۸ است. خرید و فروش اینترنتی را کمتر کسی می‌شناسد. سعید لطفی و دوستانش رستوران به رستوران می‌گردند و تراکت هم پخش می‌کنند تا زودفودشان سر پا بماند. ۴سال اول به همین منوال پیش می‌رود و هزینه‌های‌شان هم به‌زور سر‌به‌سر می‌شود تا اینکه خورشید اقبال‌شان در سال ۹۳ طلوع می‌کند و با جذب سرمایه‌گذار، رشدی چندصدبرابری را تجربه می‌کنند. از فروش روزانه ۶۰غذا به فروش بیش از ۵۰۰غذا به صورت روزانه در سال ۹۳ می‌رسند و الان فروش‌شان به بیش از ۱۰هزار غذا در روز رسیده است.
    نکته بعدی که خیلی مهمه اینه که خیلیا بازاریابی و فروش رو بلد نیستن و اشتباه میکنن!
    اصل اول فروش ایجاد اعتماده
    من توی یک ساندویچی نشسته بودم یه بازاریاب اومد داخل ساندویچی و شروع کرد حرف زدن
    محصول جدیدش رو داشت تبلیغ میکرد و همش از مزیتهاش میگفت !
    صاحب مغازه که کار داشت یه نگاه سرد به بازاریاب انداخت و بهش گفت نمیخوایم ممنون
    بازاریاب بنده خدا هم رفت
    همون موقع به این فکر کردم که چرا نتونست محصولش رو به صاحب مغازه بفروشه
    این قضیه برام جالب شده بود اومدم تو اینترنت یه گشتی زدم و یه سمینار برایان تریسی رو گوش کردم
    فهمیدم فروشنده های حرفه ای اول یه رابطه ایجاد میکنن
    شما از دوستتون راحت تر یک جنس میخرید و یا یک پیشنهاد رو قبول میکنید تا یه آدم عادی که نمیشناسید
    و همینطور خیلی موارد ریز و درشت دیگه که توی اون سمینار در موردش حرف میزد، من یه جورایی دوس داشتم امتحانش کنم و ببینم میتونم یا نه!
    فقط میخواستم به خودم ثابت کنم که درست کار میکنه این اصول
    یک سری دستمال نانو(بهش میگن وایت اند وایت) خریدم و شروع کردم به فروششون به مغاره های ساندویچی
    قصدم اصلا سود کردن و راه اندازی کسب و کار و بازاریابی نبود،فقط میخواستم تفریح کنم
    رفتم توی مغازه بعد از ظهر بود و خلوت بود مغازه هم ، یه ساندویچ سفارش دادم و تا داشت ساندویچم حاظر میشد سر حرف رو با صاحب مغازه باز کردم! باید با سوالای باز شروع کنید تا طرفتون جواب های طولانی بده
    بهش گفتم اوضاع چطوره فروشتون خوب هست؟و شروع کرد جواب دادن و گذاشتم تا میتونه حرف بزنه هر چقدر بیشتر حرف میزنن حس خوب و اعتماد بیشتری به شما پیدا میکنن
    بعد لا به لای حرفاش باید چیزی پیدا میکردم که به دستمال من ربط پیدا میکرد…تا اینکه بهش گفتم این روغنای که میریزه دور اجاقتون رو با چی تمیز میکنید؟گفت با لنگ و دستمال
    ما چون باهم چند دقیقه ای داشتیم گپ میزدیم اصلا شبیه یه بازاریاب براش نبودم برای همین شبیه یک دوست شده بودیم و خیلی دوستانه بهش گفتم دستمال جدیدارو دیدی؟ خیلی بهترن…همون موقع یدونه از دستمالا رو در اوردم و گفتم ببین برای خونم خریدم نانوئه و خیلی خوب تمیز میکنه! همین کلمات ساده کافی بود…چون دیگه به من اعتماد داشت…بهش گفتم من دو تا خریدم میخوای یکیش رو شما بردار و اون هم قبول کرد و یه دستمال بهش فروختم
    البته من فقط قصدم برای اینکار پیدا کردن روشهای درست فروش و بازاریابی محصول بود نه سود و…
    بعد که یاد گرفتم چیکار باید بکنم
    شروع به فروشندگی کردم و از نمایشگاه مبل شروع کردم و تعداد خیلی زیادی مبل تونستم به مشتریا بفروشم و الان خودم نمایشگاه مبل دارم
    و خدارو شکر هر روز درآمدم بیشتر میشه!
    ببخشید زیاد شد ولی حتمن دنبال راه درست باشید و الکی دوره ها و آموزشهارو نگاه نکنید و فکر نکنید با دیدن صرف این فیلم ها یا کتاب ها یا دوره ها یا سمینارها قراره اتفاق خاصی بیفته
    باید پاشید و آزمون و خطا کنید
    شکست بخورید و از شکستاتون چیزهای جدید یاد بگیرید نه اینکه بشینید و زانو غم بغل کنید و بگین نمیشه نتونستم دولت مقصره مجوز ندادن و اینجور بهونه ها
    به جای اینکارا به این فکر کنید که کجاها اشتباه کردین و دنبال راه حل باشید
    به جای بزرگ شروع کردن از چیزهای کوچیک شروع کنید و کم کم گسترشش بدین

    1. درود فراوان
      دوست عزیز، خیلی عالی به نکات بسیار مهم اشاره کردید و امیدوارم افرادی که این داستان شما رو میخونند درس بسیار بزرگی بگیرند.
      شما فروشندگی را به خوبی یاد گرفتید و اگر بازاریابی مستقیم، تبلیغات و زبان بدن را یاد بگیرید به نتایجی دست پیدا می کنید که شاید برایتان قابل تصور نباشد.

      امیدوارم شاد، موفق و پیروز باشید.

  3. مدتی پیش فیلم گرگ وال استریت رو دیدم… “این خودکار رو به من بفروش”
    چندین سال میشه که در کارگاه های مختلف شرکت میکنم و سایتهای مختلف رو پیگیری میکنم و فیلم های آموزشی و روانشناسی مختلفی رو می بینم…
    اما هنوز که هنوزه نتونستم کسب و کار خودم رو پیاده سازی کنم…
    نمیدونم اسمش چیه اما من زودتر از همیار یه مارکت زدم، زودتر از زودفود یه سامانه تحویل غذا زدم و… خیلی زودتر از رقبا دست به کار شدم اما موفق نشدم… نمیدونم چرا وقتی زودفود به رستوران ها میگفت همکاری کنن بی چون و چرا میگفت آره ولی وقتی من میگفتم میگفتن بذار فکر کنیم

    حتی ده سال پیش وقتی دلار لیبرتی ریزرو خیلی بحثش داغ بود میخواستم پول مجازی بزنم… با هر سرمایه گذاری که صحبت کردم گفت نمیگیره اما زرین پال و پارس پال با اختلاف چهار سال راه انداختن

    خیلی وقت پیش ها وقتی که فارکس کار میکردم و بورس کار میکردم یه ایده داشتم مثل ایده فیلم گرگ وال استریت (فروش سهام شرکت های خانگی درواقع کسب و کارهای خانگی) اما به هر ارگان دولتی ای گفتم بهم مجوز بده گفت نه… خودم یه مدت استارت این کار رو زدم اما اصلا استقبال نشد…
    مردم در سایت “دونیت” بدون چشم داشت مبلغی رو کمک میکنن اما اون موقع حاضر نبودن برای ایده ها مبالغ خیلی کم مثلا هزار تومان سرمایه گذاری کنند و اگر ایده موفق شد بشن سهام دار و اگر شکست خورد هم بر اساس بودجه ای که گذاشتن در ضرر مالی شریک باشن و در بدترین حالت باز 50 درصد سرمایه شون قابل بازگشت هست و کم نبودن کارگاه های خونگی که به سوددهی های خیلی زیاد هم رسیدن

    1. درود بر شما جناب هرمزدی عزیز
      دوست عزیز دلیل شکست بسیاری از کسب و کارها نداشتن نقشه بازاریابی مناسب است

      اما درباره ایده های شما باید بگویم که شما نتوانستید افراد مناسب را متقاعد کنید، برای متقاعد کردن افراد به همکاری با شما همیشه به یک پیشنهاد شگفت انگیز دارید، البته باید با بازاریابی فرصت آشنا باشید و به این افراد نشان دهید که این یک فرصت است. البته در بازاریابی رو در رو خیلی اهمیت دارد که شما اصول مذاکره کردن را بلد باشید.

      همچنین صبر کردن و ایجاد اعتماد در طول زمان بسیار اهمیت دارد و تمام افرادی که پس از شما این ایده ها را عملی کرده اند همگی فاکتورهای بالا را به خوبی رعایت کرده اند.

      حتی برخی فکر می کنند اسنپ از همان روز اول مورد استقبال قرار گرفت و پول پارو کرده، اما پاسخ خیر است و حتی این اپلیکیشن که امروزه بسیار پر استفاده می باشد با مشکلات زیادی روبروی شده اما استقامت را فراموش نکرده و به دنبال بازاریابی قانع کننده و معرفی یک فرصت عالی بوده، که در حال حاضر یک کسب و کار بسیار موفق می باشد.

      همچنین یک عادت بسیار نامناسب در بین ایرانی ها وجود دارد که حاضر نیستند برای موفقیت در هر کاری به یک مشاوره خبره رجوع کنند و احساس میکنند خودشان همه چیز را می دانند و به همین دلیل در اولین پله مشکلات عقب نشینی می کنند و هیچ گاه نمی توانند قله موفقیت را که کمی جلوتر است را ببینند.

      امیدوارم شاد، موفق و پیروز باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *